خطوط قرمز بدلی صدا و سیما
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران!
این نام سازمانی است که میتوان با دیدن نامش خلاصه آرمان هایش را از خاطر گذراند.
اما این چیزی نیست که مخاطب به آن میاندیشد. مخاطبان رادیو و تلویزیون همان چیزی را در ذهن مرور میکنند که در مواجهه با رادیو و تلویزیون شنیده و دیدهاند. نمیخواهم بر مبل راحتی مقابل تلویزیون بنشینم و با تلخ کامی از تک تک برنامه هایی حرف بزنم که به سختی میتوان در آن جمهوریت، اسلام و ایران را یافت؛ چرا که تا دلتان بخواهد متخصصان و غیر متخصصان، برنامه های این سازمان را به باد نقد گرفته اند.
وقایع اخیر و اجتماعات اعتراض آمیزی که دستخوش سواستفادههای متعدد رسانه ای و سیاسی قرار گرفت، بهانه ای شد که سرهایی به سمت سازمان مذکور بچرخد و با نیت خیر یا شر به او یادآوری کند، که از او انتظار میرود تا حداقل در مواقع بحرانی اثری از بقای خود نشان بدهد!
حتما شما هم شنیده اید که علت سکوت خبری رسانه ملی، ابلاغ «دستگاههای ذیربط» مبنی بر منعکس نشدن موضوع بوده است. این از جنس خطوط قرمزی است که من آن را بدلی میخوانم! نمیتوان هم رضایت نابجای مسئولین و دستگاه های ذیربط را حفظ کرد و هم خواسته ها و نیازهای به حق مردم و جمهوریت را در رسانه جای داد. این درحالی است که رسانه ما سعی دارد با عقب کشیدن خطوط قرمز اخلاقی و اعتقادی تا میتواند رضایت مردم را در عرصه فیلم و سریال جذب کند، که در واقع این نیز توهمی بیش نیست!
چرا که مبنای جذابیت را چارچوب برنامه سازی ماهوارهای قرار داده و از جذابیت اصیلی که بر پایه رشد بشر است غافل مانده است.
نمی توان همزمان خطوط قرمز اعتقادی را کمرنگ نشان داد و دم از رسانه اسلامی منطقه زد. به نظر میرسد هم باید روش برخورد مسئولان ذیربط (اعم از دولتی و مجلسی وغیره) با رسانه ملی از سیاست زدگی به اعتماد سازمانی تغییر یابد و هم سازمان صدا و سیما، آن قدر به بلوغ برسد که شجاعانه و عاقلانه سه اصلی که بر نامش پیوند خورده را تنها خطوط قرمز خویش بداند و بر سینه هر چه غیر آن است، دست رد بزند.
۱۳ دی ۱۳۹۶
- ۹۶/۱۰/۱۵