بادیگارد رنگ پریده و جوان ابراهیم در شام!
سعید عنایتی | يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۰۲ ق.ظ
نقد فیلم به وقت شام!
جدید ترین اثر حاتمی کیا در سال 97 مثل همیشه یکی از دغدغه های سانسور شده توسط اکثر فیلمسازان است، داعش و مدافعان حرم.
مثل همیشه انتخاب حوزه و موضوع فیلم های حاتمی کیا را میپسندم و ورود جسورانه و آگاهانهاش را جهادی دلاورانه خواهم دانست، اما همه اینها دلیل نمیشود از ضعف و کاستی های فیلم چشم پوشی کنم و دم نزنم...
داستان به وقت شام بیش از آنکه بازگوکننده ماجرای جنگ در سوریه و چرایی حضور داعش و در مقابل مدافعان حرم باشد، شما را در ابتدا وارد داستانی ساده از حضور پدر و پسر خلبانی میکند که اولی به خاطر هدفش و دومی به فراخور حرفه و انگیزه خانوادگیاش وارد سوریه شده است. داستان در تلاش است ضمن حفظ پیرنگ اصلی این دو شخصیت و در پاسخ به چالش های خلبان جوان (علی) به شرحی کوتاه از اتفاقات فضای جنگ زده سوریه بپردازد.
داستان پیرنگ های بعدی خود را رقم میزند اما بسیار ساده پیش میرود. بسیار کمتر پیش میاید که شما در فیلم شوکه شوید و یا از تعلیق پیش آمده لذت ببرید! سه اتفاق غیر منتظره در فیلم وجود دارد:
یک| آزادی داعشی های اسیر در هواپیما توسط زن داعشی.
دو| کشته شدن شیخ داعشی ها توسط گروهی دیگر از داعشی ها و درگیر شدن مجدد بازماندگان هواپیما با داعشی های وحشی تر.
سه| زنده ماندن علی و پدرش در بریدن سر اسرا توسط تروریست ها.
خب همه این اتفاقات پی در پی فیلم را فیلمی پرحادثه جلوه میهد که قرار است از پس تمام این حوادث ما را به حقیقت ماجرا رهنمون کند. اما مگر میشود با شخصیت هایی که هنوز آن ها را نمیشناسیم و خیلی سخت درکشان میکنیم بنشینیم و از دل حوادث شاهد شکست یا پیروزی قهرمان باشیم؟
خلبان جوان قصه که پر از تردید و ترس بود بر حسب اتفاق قهرمان میشود و جان تمام بازماندگان را نجات میدهد... رابطه پدر و بسر و دیالوگهای بینشان چنگی به دل نمیزند و گره ای از سوالات علی را باز نمیکند...موبایل بازی علی و همسرش نیز در انتهای فیلم جمع ببندی نمیشود و درد چندانی به ما نمیدهد، مگر اینکه شما در انتهای فیلم خودتان به ابتدای فیلم بیاندیشید و یادتان بیاید همسر علی پا به ماه بود و دلتان بسوزد...! این بعضی از اشکالات شخصیت علی بود که نتوانست او را در قد و قواره یک قهرمان تمام عیار معرفی کند و ما را در انتهای فیلم و شهادتش بهت زده و یا حتی ناراحت کند!
نقطه ضعف فیلم همین جا است، در نوع روایت و شخصیت پردازی داستان... و ای کاش فیلم همانطور که در بیان موقعیت ها و حوادث با دقت و جذابیت تمام سعی در میخکوب کردن مخاطب دارد ( که تاحدود زیادی موفق بوده است) در نوع شخصیت پردازی و روابط شخصیت های بد و خوب با هم، خلق و خوی آنها و دیالوگ ها نیز ما را غافلگیر میکرد.
به وقت شام حتی در پیرنگ اصلی خود چندان موفق نبود،پس به مراتب در بیان شخصیت های دیگر دچار ضعف شده است؛ راستش را بخواهید از حاتمی کیایی که آخرین اثر کارنامهاش بادیگارد بود انتظاری بیش از اینها داشتم. اما با همه این اوصاف این فیلم در انتخاب سوژه و نوع دقت و ظرافت در فیلم برداری و جلوه های ویژه سینمایی نوید دهنده کارهای بزرگتری را به سینمای ایران خواهد داد.